خدا، ایزد، ال له(الله)، آفریدگار

تعداد پاراگرف: 4

به گمان اینکه انسان در بازار خلقت، در تاریخ حیات، «خدا» تعریف میکند و آفریننده ای می آفریند به ذات و تعریف و فرد و مرکز گرایی خود انسان بر می گردد، و جهان باقی نیز زاییده تمایل انسان به دوری از زوال و داشتن عمری ابدی است، ما تعریفی از خلقت نمی آوریم یا نمی توانیم و مرکزی چون خدا را خلق می کنیم، شبیه همان مرکزی که خود به عنوان نقطه ی میان آن در کائنات هستیم، و صفات خویش را همچون خشم و غضب یا مهر و توانایی را به او نسبت می دهیم و باز می‌مانیم و ناتوانیم در تعریف نامرادیها یا دلخراش هایی که در بستر حیات ایجاد می شوند، البتّه شریعت ادیان داستانهای طولانی دارند در زاویه دادن به سخن که ایراد ژنتیکی از مشیّت الهی و آزمون است، امّا همین تعریف نا مرادی یا نا طرازی نیز زاییده صفات و ترازوی ذهن انسانهاست. ۲۱:۲۷ شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ ژوئن ۸ ۲۰۲۴ در باغستان شهریار.

نقل قولی گویا از آقای ایلان ماسک مطرح شده بود از روم باستان در مضمونی شبیه چنین که “حرف مردم حرف خداست”، به نظر جمله ای زیرکانه و مناسب است و به گمان مناسب است هر کجا نام خدا، آفریدگار، پروردگار، ال له، ایزد و این چنین مطرح شود منظور را مردم، معددل و اکثرییت جامعه در نظر گرفتن، ۲۰:۳۹ جمعه ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ فوریه ۱۰ ۲۰۲۳ در باغستان شهریار.

هر شحص که به خدا نزدیک تر در نظر می آیند به گمان از نظر اجتماعی مشکوک و با احتمال زیان هستند و مناسب است احتمال نیاز به تحت مدیرییت بودن ایشان بررسی شود، به نظر مناسب است در خصوص احراز نزدیکی تناسبی ایجاد شود که آیا اددعای فعل شحص(شخص) است و یا برداشت جامعه، به نظر فعل شحص یا برداشت جامعه با توصیفی در زاویه با حرمت انسان محتمل است مسیری باشد به سمت توهین به انسان یا برده داری انسان، “ایزد، ال له(الله)، آفریدگار” به تیتر نوشته افزوده شد، ۱۷:۴۵ چهارشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۱ ژانویه ۴ ۲۰۲۳.

گمان می‌بریم شاید مناسب باشد در عوض آویزان شدن از قدرتی بزرگتر که ما را مدیریّت کند اراده به مدیریّت خویش داشته باشیم. ۱۲:۱۳ شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰.

,