مادر، بهشت و غریزه

تعداد پاراگرف: 2

بیست و دو بیست دقیقهٔ پنج‌شنبه چهار آذر هزار و چهارصد شمسی، مادرانی بوده‌اند احتمالاً در اوایل انقلاب هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی که فرزندان خویش را تقدیم این موجودات نموده‌اند، گمان ما چنین است که در دوران حاضر در انتهای موضوعات جز به منافع مالی نرسیدیم در خیانت‌ها و رفتارهای عاری از شرافت یا هواداری اشخاصی چون آقای علی فرزند ابی طالب، دست کم تا این زمان، با اینحال احتمالاً ممکن است کسانی از سر ترس و وحشت چنان رفتارهایی از خود بروز دهند. اگر در برپایی سفارت ایالات متّحدهٔ آمریکا دچار مشکل باشیم آیا ممکن است پاسخ را در خانوم والدهٔ فرمانده بسیج آقای غلامرضا سلیمانی یافت، آیا استفاده از لفظ مادر در ادبیات رسمی دچار کسر شان متن و شمّه‌ای از عدم رعایت کامل ادب نیست.

نه و بیست و سه دقیقهٔ پنج‌شنبه چهار آذر هزار و چهارصد شمسی، پیشتر در این خصوص اشاراتی داشته‌ایم، چرا بهشت را زیر پای غریزه می‌گذارند، چرا بهشت را زیر پای عقل، دانش، سواد، آگاهی، اکتساب و معرفت نمی‌گذارند، آیا یک عقاب، مرغ، گوسفند، مار، اسب، خرس نیز از همان غریزه برخوردار نیست، آیا پرندهٔ کوچکی چون سار و گنجشک اگر به خانه و جوجه‌هایش نزدیک شویم کاری نمی‌کند که متوجّه شویم مادر است، آیا می‌توان گمان برد در قبال بخش غریزی این محبّت رخنه‌ای فرآهم می‌آید تا فرد عقل و آگاهی و معرفت را به نفع غریزه و حیَوان بودن زیر پا بگذارد. یازده و بیست و هشت دقیقهٔ همین روز، نزدیک شوی به نزدیک شویم ویراست شد. در قبال این محبّت غریزی راهی پیدا می‌شود به نسخهٔ حاضر ویراست شد.