با گمان به یاری حضور ذهن در بخشی از بوستان آقای سعدی به داستانی از پادشاه و دو وزیر اشاره دارند که یکی از وزیران با دروغی جان فردی را میخرد و پادشاه به تعریف از این فعل میپردازد که صداقت وزیر نخست ممکن است باعث جان فرد شود امّا دروغ وزیر دیگر جان وی را به نجات میرساند، این موضوع به گمان ما نامناسب است، به گمان ما لفظ پادشاه هم برای چنان فرد و نگاهی نامناسب است، به گمان ما دروغ در هر قالبی دروغ است، از طرفی به گمان ما شاعران کذّابی چون برخی از سلسلهٔ آقای ابراهیم به دروغ آغشته هستند و مدّعیان دنباله رو ایشان مایل هستند افراد همچون آنان رفتار داشته و دروغگو باشند و چه بهانهای بالاتر از جان انسان، به گمان هدف دروغگویی است و هر چه بتواند توجیه سریعتری برای آن بسازد برای ایشان نزدیک به مناسب است. آیا دروغ نگفتن برای بی ثمری آن است یا زیان آن، اگر این گمان نزدیک به واقع باشد و دروغ هزینهای داشته باشد هزینهٔ دروغ گفتن چیست و چه قیدی بر ما مینهد، باغستان شهریار، ۰۱:۴۲ سهشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۱.
آقای سعدی، بهانهی دروغ و سلسلهٔ آقای ابراهیم
تعداد پاراگرف: 1