پنج و چهل و سه دقیقهٔ بامداد یکشنبه بیست و سه آبان هزار و چهارصد شمسی، آیا محمّد در طول حیات خویش راه بر یک بت پرست، کافر، روسپی، شرابخواره، قمار باز، عریان، نوازنده بست، به این بهانهها حریمی را شکست آرامشی را زدود در خانهای را زد، حتّی یک نفر، حتّی در اوج قدرت و سیطرهاش، این پفیوزی و خیانت و بی شرفی و درازدستی به نام محمّد و دینش از کجا میجوشد، از کدام افراد و فاسدین یا سلسله، از کدام منحرفین که نقل شدگانشان همگی گویا تایید همدیگر هستند به افتخار و جامعه گویا همگی را چون حیواناتی در شرف انفجار میدیده است، بلا نسبت حیوانات، پفیوز در معنای بی غیرت است، پفیوزی که نه غیرت خویش دارد نه غیرت آنچه ادّعا میکند و نه غیرت جامعهای که از آن ارتزاق میکند، پفیوزی چند وجهی. چنین به گمان ما رسیده است.