در پاراگراف بعد که سال ۱۴۰۰ نوشته شده به موضوع عدل خداوند پرداخته شده است، البته جملات وزنی از خشم دارند چرا که این مطلب پیشتر مطرح شده بوده است و با دستبرد آقای خامنه ای مجبور به تکرار آن شده ام و این موضوع بر کیفیت محتوای تولید شده نیز اثر گذاشته و کمی آن را گنگ ساخته و از شاخ و برگ انداخته است، در آن ایام وجود موجودی به نام خدا را پذیرفته می پنداشتم و در خصوص عدل آن وجود در تمامی انسان ها عقل را مثال کشیده ام که هیچ کس از عقل خویش ناراضی نیست، در خصوص خدا و ایزد به نظرم خلقت یا آفرینش به عنوان فرآیندی که حضور داشته و دارد مناسب تر است، و این احتمالاً به این معنی است که مناسب خواهد بود تا بشر ساختار عدالت خویش بگسترد در عوض اینکه منتظر عالم غیب باشد با پشتوانه چند حکایت بی اعتبار. تیتر نوشته از «عدل» به «روزگاری عدل الهی در ذهن من اینطور معنا می شد» و اسلاگ نوشته از «justice» به «once-upon-a-time-divine-justice-meant-this-in-my-mind» ویراست شد، دسته های «عدل»، «عدل الهی» و «روزگاری عدل الهی در ذهن من اینطور معنا می شد» تولید و مشمول شدند، ۱۹:۱۸ یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ فوریه ۲ ۲۰۲۵ در باغستان شهریار.
دنبال عدل الهی کجا میگردید، چه چیزی هست که هیچ کس از آن ناراضی نیست، تفاوت و فاصلهٔ انسان و حیوان در چیست، حتّی آن دیوانه هم اگر سر به سرش نگذارند مشغول زندگی خویش است. پیشتر اشاره یا اشاراتی به این موارد داشتهایم احتمالاً بیش از یک بار. در پیشگاه و بر بارگاه خِرَد چه چیز هست که حقیر ننماید، آیا میتوان چنین پرسید. پیشتر به این مثل یا نظیر چنین مضمونی نیز اشاره داشتهایم احتمالاً، آنجا که عقل نیست جان در عذاب است. نوزده و دوازده دقیقۀ همین روز، میگردی به میگردید ویرایش شد.